محل تبلیغات شما

یاتو|

مثل عبور کردن از بین سایه‌ها توی یک روز سرما، بعد از گذشتن از هزار تا ساختمون قد وُ نیم قد، از لای یک کوچه‌ی باریک یک ردِ آفتاب می‌افته روت، مسیر برگشت برای من همیشه اینجوری بوده، یک رد نور که هرازگاهی بیافته روت تا بدونی داری برمیگردی، اما نمیدونی تا چقدر میتونی برگردی!

از داستان‌های خط ملایر - تهران

در باب از یاد بردن به یاد امده‌ها

اندر احوالات كنكور ارشد هنر

یک ,هرازگاهی ,بیافته ,روت ,بدونی ,نور ,رد نور ,یک رد ,نور که ,که هرازگاهی ,بیافته روت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ کودک کتابخانه عمومی جمشید احمدی